امکانسنجی عدول از فسخ قرارداد در فقه و حقوق ایران
چکیده:
عدول از فسخ قرارداد عبارت است از اینکه یکی از متعاقدین یا هر دو یا شخص ثالثی بعد از اینکه قرارداد را به نحو تام فسخ کردهاند، با نادیده گرفتن فسخ و رجوع به قرارداد، قرارداد را احیا میکنند.
عدول از فسخ قرارداد زمانی محقق میشود که انشای فسخ به نحو تام انجام شده باشد و تمامیت انشاء با اعلام فسخ به طرف قرارداد تحقق پیدا میکند و لذا تا زمانی که اعلام فسخ صورت نگرفته، فسخ انشاء شده منشأ آثار نیست.
پژوهش حاضر با روش تحلیلی ـ توصیفی و با استناد به منابع کتابخانهای، بر آن است تا ضمن تحلیل مفهوم عدول از فسخ قرارداد و کلیه مفاهیم مرتبط با موضوع و بیان شرایط عدول از فسخ و تفاوت آن با مفاهیم مشابه، میزان اعتبار و امکان دار بودن و یا عدم اعتبار و عدم امکان دار بودن آن را از نظر فقهی و حقوقی مورد بررسی و مداقه قرار دهد.
به نظر میرسد عدول از فسخ قرارداد با مبانی فقهی و حقوقی سازگاری ندارد و از لحاظ عملی نیز یک آشفتگی و بینظمی مضاعفی در قراردادها ایجاد میکند بهگونهای که افزایش دعاوی محاکم و هزینهتراشیها برای جامعه را به ارمغان میآورد.
زوال حیات قرارداد، فقدان نصوص قانونی، أکل مال به باطل، قاعده الناس مسلطون علی اموالهم، قاعده الساقط لا یعود، قاعده اختلال نظام و قاعده لاحرج، از جمله ادلهای هستند که عدول از فسخ قرارداد را در نظام فقهی و حقوقی ما ناممکن میسازد مگر اینکه عدول از فسخ قرارداد در ضمن قرارداد شرط شده باشد.