آزادیهای منفی و حمایت کیفری از آنها در فقه و حقوق موضوعه
چکیده:
آزادی حقیقتی است فطری که خداوند آن را در نهاد آدمی به ودیعه گذاشته و دارای مفهومی بلند، پرآوازه و در عین حال گمگشته در تاریخ مبارزات بشری می باشد. این واژه یکی از مفاهیم محوری در فلسفه ی سیاسی است و متناسب با تحولات معرفتی بشر مبتلا به فراز و فرود و صعود و سقوط بیشماری گردیده است. برخی آن را به «آزادی از» (منفی)، عده ای «به آزادی در» (مثبت)، تعدادی آن را «چونان قدرت» و بعضی چونان «حکومت عقل» تعبیر کرده اند. وجه مشترک همه ی این تعابیر، مفروض انگاشتن محوریت «انسان» در بحث آزادی است.
آزادی منفی عبارت است از قلمرویی که درون آن شخص می تواند هر کاری را که می خواهد انجام دهد و دیگران خواه اشخاص یا دولت، نتوانند مانع کار او شوند. این تفسیر از آزادی محدوده قلمرو فرد را بسیار گسترش می دهد. از این منظر انسان تا جایی آزاد است که صدمه و ضرری به دیگران وارد نکند. در این دیدگاه وظیفه ای دولت صرف برطرف کردن موانع برای آزاد زیستن است. بدین سان او مکلّف است دخالت حداقلی در قلمرو آزادی های فردی کند. اما آزادی مثبت، یعنی آقا و صاحب اختیار خود بودن است. در این تفسیر صرف نبودن موانع کافی نیست بلکه انسان باید در موقعیت و شرائطی قرار گیرد که با اراده و اختیار خود دست به گزینش بزند.
از ویژگی های بارز و ممتاز آزادی های منفی فردگرایی و عدم دخالت می باشد. از یک طرف ممکن است دولت بماهو دولت به حقوق و آزادی افراد تعرض کند و به خشونت متوسل شود. از طرف دیگر مأموران دولتی با سوء استفاده از شغل و موقعیت خود اقدام به تعرض علیه افراد جامعه کنند. همچنین ممکن است توسل به خشونت توسط افراد عادی جامعه صورت گیرد یعنی افراد، خود در مقابل هم یا در برابر دولت، به خشونت متوسل شوند. در صورت اخیر دولت موظف و ملزم به حمایت و تضمین آزادی های منفی می باشد. یکی از مهمترین و کارآمدترین ابزارها برای تضمین این حقوق، استفاده از ابزار کیفری است. امّا باید توجه داشت که عدالت کیفری منجر به محدود شدن آزادی های فردی می گردد و حال این که همین عدالت کیفری وظیفه حمایت از حقوق و آزادی های بنیادین را نیز دارد. برای تحقق این مهم باید جرم انگاری بر اساس اصل ضرر و در حد ضرورت انجام گیرد و کیفر گذاری بر اساس اصول کرامت، عدالت و فردی کردن کیفر پایه ریزی شود.
در این تحقیق سعی شده است حق به عنوان یکی از مبانی فرعی حقوق بشر توضیح داده شود و انسان را به عنوان موجودی حق مدار تلقی نماید. اصول، مبانی و گونه های آزادی مورد مداقه قرار گیرد و سپس جلوه های حق های منفی تبیین و تشریح گردد و در پایان مبانی و اصول حمایت کیفری از آزادی های منفی مورد تحلیل قرار گیرد.