مبانی فقهی و حقوقی جرم انگاری سوءاستفاده از قدرت در حوزه عمومی
چکیده:
از بدو تاریخ بشر، قدرت، باعث برتری داشتن فرد یا افرادی در مقابل فرد یا افرادی دیگر بوده است. قدرت فینفسه و باالذات، ماهیتی منفی و مذموم ندارد. قدرت اگر در جای درست و منطقی به کار برده شود سبب برپایی نظم و برقراری عدالت خواهد شد اما همین قدرت که ضامن آزادی و امنیت مردمان است اگر از در مجرای درستی مورد استفاده واقع نشود، به فساد و تباهی منجر میشود. قدرت عبارت است از اینکه شخص در رابطه اجتماعی قادر باشد ارادهاش را در تعقیب اهداف عمل، صرف نظر از هر مقاومتی اعمال کند. سوء استفاده از قدرت در معنای معاصر آن، دربردارنده رفتارهای کارکنان حکومتی و دیگر کسانی است که به سبب قدرت حاکمیتی که دارند، هنجارهای شناخته شدهی موجود را نقض میکنند و از قدرت و توانایی که در اختیار دارند استفادهای سوء میکنند. سوء استفاده از قدرت میتواند بر روی زندگی مردم، آزادی آنها، امنیت شخصی و رفاه ایشان تأثیرگذار باشد. موارد بسیاری را در قرآن و کلام ائمه اطهار علیهمالسلام میتوان افت که به ذم سوء استفاده گران از قدرت و منصب پرداختهاند. از دیرباز، فقها همواره در سعی برای حفظ حقوق عامه مردم در برابر قدرت سرکش حکام و کارگزاران آنها بودهاند و برای این منظور همواره برای قدرت و اختیارات حکام حد و مرزی مشخص قائل میشدند و همین جبههگیری فقها در برابر حکامِ ظالم، گاهاَ به قیمت جان آنها تمام میشد. قدرت و نحوه استفاده از آن چنان بحث مهمی بوده است که بسیاری از فلاسفهی غربی مثل راسل، مونتسکیو، ماکیا ولی ریمون آرون، در مورد این بحث نظرات قابل تأملی مثل نظریه تفکیک قوا ارائه دادهاند.