نقش ظلم در استنباط فقهی
چکیده:
این پژوهش درصدد است نقشی را که مفهوم ظلم میتواند در فرآیند استنباط احکام شرعی ایفا کند، مشخص نماید. به طور عمده، سه نظریه در خصوص نقش ظلم و اینکه معیار تشخیص آن عرف است یا عقل یا شرع، ارائه شده است؛ اول، عرفی بودن احکام شرعی بر مبنای عدل و ظلم است؛ یعنی، شارع احکام خاصی وضع ننموده است. دوم، معیار بودن عرف در تشخیص مصادیق ظلم است و در نظر سوم، عقل و واقع ملاک تشخیص مصادیق آن معرفی شدهاند. نتیجۀ این تحقیق، این است که بر اساس کتب لغت، به ویژه کتب نزدیک به عصر صدور وحی، ظلم را میتوان «تعدی از حد» معنا کرد و در متون دینی یعنی قرآن و روایات و مواردی از استعمالات فقها هم، همین معنا مورد نظر بوده است. بر این مبنا، در استنباط فقهی هر جا از حدودی که شارع آن را معتبر شمرده، تخطی شود ظلم واقع شده است و حدود معتبر در فقه، مجموعۀ حدودی است که شارع مشخصاً تعیین نموده و حدود عقلی و عرفی که به اعتبار آن حکم کرده یا آن را ردع نکرده باشد. در نتیجه، ظلم شاقولی است که در تمام فضای فقه و فرآیند استنباط جریان دارد و دو نقش عمده برای آن قابل تصور است؛ اول، در مواردی که اطلاق یا عموم دلیلی با خطوط کلی شرعی منافات داشت، میتواند دلیل را مقید کند یا از مورد منصرف نماید و دوم، در تفریعات فقهی و مسائل جدید میتواند مستند حکم قرار گیرد.