اوامر ارشادی و نقش آن در استنباط احکام
چکیده:
پژوهش پیش رو در چند بخش «اوامر ارشادی و نقش آن در استنباط احکام» را مورد بررسی قرار داده است. در این نوشتار ابتدا به بررسی کلیات و مبادی ورود به بحث که زمینه و زیرساخت درک مطالب در بخشهای بعدی را مهیا میکند پرداخته و سپس به تبیین معنای ارشادی، اقسام آن، برخی از وجوه تمایز ارشادی از مولوی و سیر ظهور آن پرداخته شده است. از آنجا که امر ارشادی رابطه مستقیم با ادراکات عقلی دارد، ما به سوی بحث امر ارشادی و رابطه آن با درک عقل رفتهایم و ارشادی بودن اوامر شرعی وارد در مورد حکم عقل را مورد نقد و بررسی قرار داده و به این نتیجه رسیدیم که هر حکم شرعی وارد در دالان حکم عقل نمیتواند ارشادی باشد. در ادامه سعی شده تا شرایط لازم جهت ارشادی بودن حکم شرعی وارد در مجرای حکم عقل مشخص گردد. از ابداعات نوشتار پیش رو آنکه امر ارشادی را به دو قسم ارشادی محض و ارشادی مولوی تقسیم کردهایم که بر هرکدام آثاری متفاوت در بحث مقرب بودن یا مبعد بودن مترتب خواهد شد. پس از آن با تتبع در وجوه گوناگون امر ارشادی و تفکیک موارد استعمال و بررسی آنها، تعریفی از امر ارشادی ارائه دادهایم که در برگیرنده تمام اقسام آن با جنبههای مختلفش باشد. در این فصل میگوییم امر ارشادی در اصطلاح اصولی به امری اطلاق میشود که «موافقتش، مستقلاً نقشی در تحصیل غرض آمر نداشته باشد». تأسیس اصل هنگام شک، از دیگر مطالب مطرح شده در این پژوهش است. از ثمراتی که بر تشخیص ارشادی از مولوی مترتب میشود آن است که در صورت اثبات ارشادی بودن، دیگر حکم تکلیفی از آن استنباط نمیشود. در راستای تبیین نقش اوامر ارشادی در استنباط احکام، به یکایک مباحث اصولی که امر و نهی ارشادی در آنها کاربرد داشته است ورود پیدا کرده و تأثیر ارشادی یا مولوی بودن اوامر و نواهی وارد در آیات و روایات در مباحث و در نتیجه استنباط احکام مورد مطالعه قرار دادهایم.