متافیزیک منطق موجهات از منظر ابنسینا
چکیده:
دیدگاههای مختلفی پیرامون رابطة منطق و فلسفه به عنوان علمی که به شناخت هستی می پردازد، شکل گرفته است که از نفی هرگونه رابطه تا اثبات وجوه هستی شناسانة منطق را شامل میشود. پرداختن به مبادی هستی شناسانة منطقِ موجهات فرع بر پذیرش رابطة اثباتی میان آندوست. پژوهش حاضر قصد دارد چنین ارتباطی را از دیدگاه ابن سینا بررسی کند و در پی آن است که بیابد ابن سینا چگونه جهات منطقی را در متافیزیک خود بنیان مینهد. ابن سینا در علم شناسی بر این باور است که همة علوم، در اصول و مبادی خود وامدار فلسفه اند. علم منطق نیز چنین است و مبادی آن در فلسفة اولی اثبات می شوند. بنابراین نمی توان هستی شناسی و متافیزیک ابن سینا را رد کرد و از منطق او سخن گفت. به همین ترتیب مبادی منطق موجهات نیز در متافیزیک او پی ریزی می شوند. ضرورت و امکان در فلسفة ابن سینا نحوه های مختلف بروز هستی را توصیف می کنند و از این رو کامالً در هستی شناسی او ریشه دارند. بنابراین هر جهتی که او در منطق مطرح می کند پشتوانة متافیزیکی دارد و به معنای هستی شناسانة ضرورت یا امکان ارجاع میدهد. حتی جهات زمانی نیز با توصیفات او از موجودات امکانی و زمان مند در ارتباط هستند. ابن سینا برای نشان دادن بُعد متافیزیکی جهات، تفکیک ماده از جهت را مطرح میکند و به جهت حمل و جهت شئ می پردازد.