نظام معرفتشناسی سهروردی
چکیده:
مباحث معرفتشناسانه سهروردی چنان نظاممند است که انسجام درونی ساختار فلسفی او را نشان میدهد. وی با اثبات ممکن بودن معرفت به وسیله پاسخ دادن به شواهدی نقض، ضمن رد شکاکیات، معرفت را به معنای حضور و ظهور معلوم نزد عالِم یا نور مجرد میداند. او برای ایجاد سازگاری درونی نظام معرفتشناسی خود بر معرفةالنفس تأکید میکند و ابزار دستیابی به معرفت را قوای ادراکی آن معرفی میکند که شامل حواس ظاهری و باطنی و قوه عاقله میباشد. بر همین اساس او مراتب معرفت را ادراک حسی، خیالی و عقلی میداند که در نحوه تحقق معرفت در هریک از این مراتب، بر مبانی اشراقی خاص خود، یعنی حضور، شهود و اشراق تأکید میکند. بدین معنا که ظهور ذات برای نفس همان هویت نوری اوست و ظهور غیر برای آن هم به نحو اضافه اشراقی او بر هر معلومی که به واسطه نور ذاتی یا عرضی ظاهر شده، میباشد، البته در مرتبه ادراک عقلی به برکت اشراق مُثل است که نفس به اندازه تجردش به درک حضوری و شهودی نور محض نائل میشود. لذا هویت معرفت اشراقی، حضور معلوم در پرتو اشراق نفس و سپس مشاهده آن توسط نفس میباشد. این نحوه توجیه، از یک طرف ارتباط عمیق نظام معرفتشناسی و هستیشناسی سهروردی را نشان میدهد و از طرف دیگر میتوان معیار معرفت را حضور و شهود مستقیم به واسطه اشراق دانست؛ اما از این جهت که نفس تنها درصدد ثبوت معرفت برای خود نیست، بلکه به دنبال بازگویی و سنجش آن هم بر میآید، لذا معارف خود را در مقام اثبات قرار میدهد. در این صورت است که به معرفت حصولی منتقل میشود، به طوری که به وسیله مفاهیم و قضایا به بازگویی و اثبات ادراکات حضوری در قالب تعریف یا استدلال، برای دیگری یا حتی برای خود میپردازد. بر همین اساس مباحثی چون صدق و کذب، نحوه توجیه خطاها و ملاک آنها و بحث تقابل یا عدم تقابل به میان میآید. با مبنا قرار گرفتن معرفت حضوری، معرفت حصولی مبتنی بر آن خواهد بود و از طرفی معرفت حضوری در صورت پیوند با معرفت حصولی میتواند در مباحث معرفتشناسی مطرح شود.