فلسفه تطبیقی و میان فرهنگی (چالشها و کاوشها)
باید توجه داشت اهمیت شرق و ادیان و تصوف شرقی صرفاً حاصل انگیزههای آکادمیک و مطالعات شرقشناسانه نبوده، بلکه سالک مسیر فلسفۀ تطبیقی خواهان رجوع و تجدید عهد با سنن و عوالمی تاریخی است که در روزگار ما به سرعت در حال مورد غفلت و فراموشی قرار گرفتن هستند. پاسخ به پرسش از میزان اهمیت و ضرورت فلسفۀ تطبیقی و مطالعات در ادیان و فلسفههای گذشته تا حدود زیادی مبتنی بر میزان رضایتمندی یا عدم رضایتمندی ما از جهان کنونی است. عالم مدرن، در قیاس با عالم سنتهای تاریخی گذشتگان بهراستی عالمی نو و کاملاً جدید است. اما سؤال این است: آیا این سرزمین و قارۀ جدید سرزمین مناسبی برای زیست آدمی است؟ آنان که همچون شیفتگان عقلانیت جدید و دلسپردگان عالَم غربی نسبت به جهان کنونی نه تنها احساس خشنودی نکرده، بلکه حتی برای سرنوشت انسان بر روی کرۀ زمین به دلیل بسط مدرنیته احساس خطر و دلنگرانی میکنند، میکوشند از رهگذر فلسفۀ تطبیقی و مطالعه و پژوهش دربارۀ ادیان و سنتهای تاریخیِ شرقیِ گذشتگان در پرتو بصیرتهای بنیادین این سنتهای تاریخی، راهی برای نجات خویشتن، جامعۀ خود و بشریت از مسیر بحرانیای که تمدن مدرن در پیش گرفته است، بیابند.