نویسندگان | عطیه زندیه و سعیده کوکب |
---|---|
نشریه | نامه فرهنگ |
شماره صفحات | ۹۸ – ۸۲ |
شماره مجلد | ۵۴ |
نوع مقاله | Full Paper |
تاریخ انتشار | زمستان ۱۳۸۳ |
رتبه نشریه | علمی - ترویجی |
نوع نشریه | چاپی |
کشور محل چاپ | ایران |
چکیده مقاله
ممکن است این افلاطونی از نظر ریاضی ارتجاعی۷۴ بپرسد: آیا خیر را که فوق شناخت است میتوان غایت دانست؟ آیا به طور کلی، طلب ریاضیات و طلب عقلانیت استدلالی تنها راه رسیدن به خیر است؟ آیا صور ریاضی و خیر، علیرغم غیر قابل قیاس بودن ظاهری آنها در واقع در فلسفه افلاطونی یکی نیستند؟ سرانجام، همچنین میتوان پرسید که آیا خیر مانند مفهوم استعلایی وجود، واحد و امثال آن نمیتواند به برخی از اوصاف حاکم بر عالم ارجاع داشته باشد، یعنی اوصاف حاکم بر ایده خیر به عنوان برترین ایده و نیز اوصاف حاکم بر ایدههای دیگر که در این صورت شیوهای غیر ریاضی برای اتحاد بخشهای ظاهراً گسسته متافیزیک افلاطونی پیشنهاد میشود. آیا فقط یکی از این دو تفسیر از خطوط متقاطع با معناست؟ آیا هر دوی آنها در عالم واحد جامع قابل تفسیرند؟ یا آیا راه سومی احتمالاً راهی عرفانی وجود دارد که مستقیم از میان این پیچیدگیها میانبر میزند؟ در واقع، اگر فلسفه به طریقی بر روی خط مرزی بین اسطوره و علم و خط مرزی بین الهام و شعر و تفکر استدلالی ایستاده است، پس به نظر میرسد از قبل میتوان فهمید که آنچه لازم است، این است که هر دو معنای خطوط متقاطع سمبلیک ما، در طرق بسیار متفاوتشان، به طور جدی مدنظر قرار گیرد و همچنین میتوان فهمید که کارکرد مطلوب فلسفه عبارت است از گذر بین این دو معنا یا اگر ممکن باشد، درج هر دو معنا در یک طرح کامل تفسیری در مطابقت با ایده آلی که افلاطون به آن حیات بخشیده و توانست در سنت اومانیستی ادامه پیدا کند.
tags: فلسفه، انسان، افلاطون، پسوخه، تیموس، تقدیر، تفسیر، ذهن، اسطوره، تفکر